کارها و شیطنت های آقا برسا در ماه ششم وهفتم
پسرم هر روز داری بزرگتر میشی و عزیزتر تمام کار ما شده تماشای کارای شما و لذت بردن گلم از اوایل ماه ششم قشنگ نشست تو روروئکتم قشنگ راه میری علاقه اییم به دمرو سینه خیز نداری که نداری یه مدته دارم روت کار میکنم چون یه جا خوندم اگه بچه چهار دست و پا بره بهتره تا اینکه یدفعه راه بیفته با روروئک میری پشت تلفن سیمارو میخوری چه علاقه ایی به سیم خوردن داری نمیدونم جان دلم تلفن که نمیشه از دست شما زد گریه میکنی و میخوایی بگیریش خدا نکنه لپ ناپ و باز ببینی هر جای خونه باشی بدو بدو میایی سمتش یبار رفته بودی پیش آشپزخونه هر چی صدات میکردیم محلمون نمیذاشتی تا بابایی لپ تاپو باز کرد با خنده اومدی پیشش- جای دستمال کاغذی رو زدی شکوندی میری دستمالو...
نویسنده :
مامان ندا
15:09